آموزش ابتدایی زیر بنای آموزش و پرورش

آموزش ابتدایی زیر بنای آموزش و پرورش

ارائه روش های موثر برای فرایند یاددهی-یادگیری
آموزش ابتدایی زیر بنای آموزش و پرورش

آموزش ابتدایی زیر بنای آموزش و پرورش

ارائه روش های موثر برای فرایند یاددهی-یادگیری

کتاب داستانی خاطره انگیز



حتما شما هم خاطرات شیرین زیادی از دوران کودکی خودتان دارید و اگر نشانه هایی از آن خاطرات پیدا کنید ، ذوق زده می شوید و این نشانه ها خیلی شیرین هستند .

یکی از نشانه های خاطرات من در کودکی امروز پیدا شد . عکسی که در بالا می بینید یکی از کتاب هایی است که مادرم سال سوم دبستان برایم هدیه خرید .از آن هدیه هایی که مدیر مدرسه به اولیا می گفت به عنوان تشویق برای بچه ها بخرید و به مدرسه بیاورید . من هم همراه کتاب " موش دم بریده " و تعدادی خودکار و مداد ، این جایزه را دریافت کردم ( شاگرد ممتاز کلاس شده بودم ) اما این کتاب برای من داستانی شیرین و جذاب داشت .آن قدر کارهای مری برایم جالب بود که یادم می آید روزی دوسه بار فقط عکس هایش را نگاه می کردم . " مری " نخودفرنگی پاک می کرد ، خاگینه می پخت و .... هنوز هم فراموشش نکرده ام .اگر بازار کتاب پیدایش کنم حتما آن را می خرم البته به شرطی که عکس هایش همان باشد ....

نظرات 4 + ارسال نظر
نغمه ی مهر میهن سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:13 http://nd1353.mihanblog.com

اولین کتاب داستانی که خواندم خرگوش با هوش و شیر مغرور بود.یکی از داستانهای کلیله و دمنه...بعد از ان احمد سرباز دلیر و نهال انقلاب و کتابهای سوره و بچه های مسجد.عاشقشون بودم.البته روی طاقچه ی ما کتابهای قطور پدر م بود که اصول کافی اثر کلینی رازی و کتابهای اقای قرائتی...که گاه گاهی انها را نیز می خواندم.چه ذوقی می کردیم اگر یکی به ما کتاب داستان هدیه می کرد.حالا حتی از داخل سک سک و تخم مرغ شانسی هم کتاب در میاد.اما خدا را شکر که بچه ها علاقمندند.گروه های کلاسی من پس از انجام کارشان خودشان به سراغ کتابخانه ی کلاس می روند و کتاب دلخواهشان را بر می دارند.یادمه یه گروه یه کتاب بزرگ انتخاب کرده بودن و سه نفری می خواندند.عکسشو در نغمه ی 2 گذاشته بودم.حیف که به رحمت ایزدی پیوست.

سلام نجمه جان .شما که الان ماشالله خودت نویسنده ای و آثار تألیفی داری . دیگه باید نوشته های شما رو خوند . بچه که بودم مادرم اسمم رو گذاشته بود خانم مطالعه . : همه می دونستند من چه قدر به خوندن علاقه دارم .یادم هست مریض شده بودم و در بیمارستان بستری بودم . برای همه کمپوت می آوردند واسه من هم کتاب !من خودم فکر می کنم اگر اون کتاب ها نبودند نیم عمرم برفنا بود .شما همیشه خوش باشی و سلامت خانمی .

دنیز دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 22:15 http://zanjan2rism.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
نوستالوژی های بچه های دهه شصت هرگز تکرار نشدنی و بی نظیر بود
البته نمیدونم آیا شما هم مثل من متعلق به این دهه هستید یا نه ! ولی اونروزها و خاطراتش فراموش نشدنی هستند

سلام خانم دنیز . فکر می کنم هرکس در هر سن و سالی خاطرات دوران بچگی اش براش شیرین و خاص باشه .حالا دهه شصتی ها این خاطرات رو بیشتر در دسترس دارند و می تونند یادی از اون دوران بکنند . به دهه شصت نزدیک هستم و خاطراتش هم برام به قول شما فراموش نشدنی هستند .متشکرم.

ارمغان سلامتی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 18:44 http://salamat4you.mihanblog.com/

سلام
مرور خاطرات خیلی جالب و جذابه...
موفق و سلامت باشید.

سلام ممنونم . شما هم موفق و سلامت باشید .

جغرافیا از نو یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 12:15 http://geotabz.mihanblog.com/

سلام همکار

مطلب بسیار خوب و خاطر آور است. دستتون درد نکند.

سلام . ممنونم .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.