جمله ای کلیشه ای و تکراری و آن قدر با موضوع های متفاوت مطرح شده که قابل شمارش نیست .گاه جدی و گاه شوخی ، گاه در قالب یک بحث و نشست و گفت و گوی جدی و گاه در قالب یک کاریکاتور و برنامه ی طنز . موضوعی را که می خواهم در پایین برایتان بیاورم حدود سه سال پیش خوانده بودم . می تواند تکان دهنده باشد .آن را فقط در فضای اینترنت دیدم و در هیچ کدام از بحث های تلویزیونی و رادیویی و روزنامه ای و مجله ای مطرح شدن آن را ندیدم و واقعا ناراحت شدم از این که حتی خودم هم به عنوان یک معلم از آن دیر مطلع شدم و نتوانستم در کلاس های درسم آن را برای بچه ها بیان کنم . چرا غریب مانده و گفته نشده را هم نمی دانم . به هر حال مانند چند سایت دیگر من هم آن را برای شما در این جا می آورم .
موضوع : " علم بهتر است یا ثروت ؟ "
جواب آن را بشنوید از زبان حضرت علی ( ع ) :
- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علیبنابیطالب، ص۱۴۲.
مجله شوق تغییر شماره 17 با کانون تغییر : مدرسه؛ کانون پیشرفت محلی ، از راه رسید .این بار شما در صفحه شماره 2 مطلبی را می خوانید که به احتمال زیاد برایتان یک غافلگیری حسابی باشد ! عنوانش هست " تغییرات مهم در انتشار شوق تغییر " .
4 رویداد رسانه ای از شماره 18 اتفاق خواهد افتاد که فوق العاده است و تا کنون هیچ مجله ای آن ها را نداشته است . توصیه می کنم حتما این صفحات را بخوانید و از این 4 رویداد فرهنگی که به " سینرژیک و هم افزایانه " تعبیر شده اند ، آگاه شوید .
" دست اندرکاران مجله شوق تغییر و مرکز مرآت " متشکریم بابت این نوآوری !
شما در این شماره ،با نگاهی ویژه به جایگاه مدرسه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با واکاوی هدف عملیاتی 7 و راهکارهای سه گانه ی آن ، با آثار و گفتارهایی از این عزیزان همراه خواهید شد :
کانون تغییر شماره 18 - مرداد و شهریور 94 : طراحی آموزش برای معلمان (با نگاهی به مهارت های طرح درس نویسی ،درس پژوهی و توسعه روش های نوین تدریس ) .عنوان شده و حداکثر تا پایان خرداد فرصت دارید تا نوشته خود را ارسال کنید .
متنی مختصر از یک مقاله ی خواندنی را از مجله " شوق تغییر "شماره 15، برایتان انتخاب کرده ام با عنوان " عوامل موثر در بازی کودکان " نوشته : دکتر شراره سادات سرسرابی و پریسا سعادتی .
گرچه مجله شماره 16 هم به چاپ رسیده و شماره 17 هم به زودی به دستمان خواهد رسید ، اما مطالب این مجله آن قدر خواندنی و مفید هستند که انتخاب های دیگری از آن برای نوشتن خواهم داشت .
نویسندگان ، عوامل موثر در بازی کودکان را این طور برشمرده اند و سپس شروع به توضیح هرکدام کرده اند . در ابتدا آمده است : " عوامل متعددی در بازی کودکان تأثیر دارد که مهم ترین آن ها عبارت اند از : سن ، جنس ، هوش و محیط . "
برای خواندن متن کامل لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید :
..........
این موضوع نشان میدهد درک روابط انتزاعی در مراحل آغازین رشد انسان وجود دارد و مهارتهای زبانی برای یادگیری این روابط انتزاعی، ضروری نیستند..........
این مطلب را به طور کامل در این آدرس بخوانید :
تــــــــــــــرنم اندیـــــــــــشه
آخرین پستی که در وبلاگ قبلی در سرویس بلاگفا نوشته بودم ، مربوط به شعرهایی از " مادر " بود که از مجله رشد انتخاب شده بود . سعی داشتم در مورد روزهای آخر مدرسه برایتان بنویسم که نشد .فقط خبرهایی را می آورم .گزارش کارنامه های توصیفی با موفقیت انجام شد . تمام فعالیت های بچه ها را در نایلون های یکسان گذاشتم . از هر صفحه دفتر نمره که کارهای بچه ها را در آن ها ثبت کرده بودم یک فتوکپی گرفتم و داخل این نایلون ها قرار دادم . این طوری اولیا به خوبی گزارش ها را با فعالیت های بچه هایشان مقایسه خواهند کرد و بر نوع جمع بندی آگاهی پیدا می کنند و در صورت ناراضی بودن از مقیاسی که برای فرزندشان در نظر گرفته شده ، می توانند با استنادها به سراغ معلم ( یعنی خودم ) بیایند !
البته بچه ها اصرار داشتند در تابستان هم همراهشان باشم .دوست داشتم یک دوره کلاس آموزش ترکی استانبولی را برایشان داشته باشم ، اما مطمئن بودم مخالفت اداره و مدرسه توام بود و هرگز حرفی از آن نزدم .این تابستان برنامه های دیگری برای خودم دارم که باید پیگیری شوند .
حتما در پست های بعدی از مجله " شوق تغییر " و مقاله های خوب آن خواهم نوشت .
فعلا
سلام
این وبلاگ در ادامه وبلاگ " آموزش ابتدایی زیر بنای آموزش و پرورش " ساخته شده است .
آدرس این وبلاگ : http://mina1379.blogfa.com/ نویسنده : آسمان
اشکالی که در سایت بلاگفا به وجود آمد و طولانی شد ،سبب شد تا نوشته ها را در این جا منتشر کنم .
امیدوارم دوستان و همکاران در این جا هم مرا همراهی کنند . گرچه دلمان برای بلاگفا تنگ می شود .